دوری َ ت

× باز هم بگو دوریَ ت برایم سخت است ، بیا میان ِ بازوانم 

آغوش ِ تو

حآلا میگویم دوستت دارم 

مرد ِ من

بانو بی قرار ِ آرامش ِ آغوشت ِ توست 

تنهائی

گفتم ، گر بیایی دنیایم سبز میشود ، سبز ِ زیبا 

آمدی اما ،

سبز ِ سبز نشد 

هر چه بود دیگر درد ِ تنهائی گلوگیرم نمیشود 

آغوش ِ تو

صدای قلبت روی قلبم 

یک ضرب ِ بی نظیر بود

ک ِ شاید بی نظیریش

هر گز دیگر تکرار نشود

گاهی وقتا ..

× گاهی وقتا باید مرد باشی ، تا بتونی بغضت رو کنترل کنی

ماه ِ من

ماه که نه ، قرص ِ صورت ِ توست با چشمانی بسته ..

مرد َست دیگر ..

× مرد َست اما خود را عاشق می نامد !

...

بگذار بگویم بانو ، از درد ها و غصه ها و بی قراری ها 

هستی ، هستم !

حس ِ بودن دارن نگاهات

ارامشت ،

خواستنت

بوی رنگین کمان میدی مرد !

لب ِ خیالت

باهوش نیستم ،

خیالاتت لب دارند و با صدا 

پرده از افکار ِ شیرینت بر میدارند ..

تیر

سرو سامون ندارن

شب و روزا "تیر"

بی قرارن ..

بی قرار ُ پُر بهونه ..

بغض

این صدای من ِ 

ک ِ شبونه ِ 

با ناله و زاری 

داره میخونه ..

گوش کن !

این روزها

فقط  کمی 

با بانو و این روزهایش مهربانتر باش 

بانوی بی قرار

دلم تنگ ِ 

تنگ و بی قرار

بی قرار ِ روزای بهتر ازین ..

دل

دل ست دیگر .. 

میخواد صدایش کنی .. 

آرامش کنی .. 

دل ِ بانوئی ست بی قرار .. 

امروز همان روز ِ موعودیست 

ک ِ فکرش را کرده بودیم .. 

فصل بی قراری ها به پایان رسید و تو .. 

آرامش ِ جانم باش ..

بارانی

دلت ک ِ برایم تنگ شد ، 

به باران بگو .. 

قرارمان باشد به وقت ِ قطره های بارانی ..  

خالی شدم ..

دیگه دلم خالی ِ از حرفای تو ..

ذهنم ..

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

انتظار

هنوز فرصت زیاد دارم ..

تا تو رو از میون این مردم پیدات کنم ..

منتظرم هستی ؟!

. . .

یک دل ، یک بانو ، یک صدا ، ... 

ک ِ آرزویش تو باشی ..