گـــاهـ نوشتـــ های خیس ِ یکــ مُردهـ

در پـــاورقی ِ لحظه هـــا ٬ ساده بگویــــم . . هیـــچ ندارم کـــ ه بگــویـــم !

گـــاهـ نوشتـــ های خیس ِ یکــ مُردهـ

در پـــاورقی ِ لحظه هـــا ٬ ساده بگویــــم . . هیـــچ ندارم کـــ ه بگــویـــم !

خالی شدم ..

دیگه دلم خالی ِ از حرفای تو ..


ذهنم ..

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

انتظار

هنوز فرصت زیاد دارم ..

تا تو رو از میون این مردم پیدات کنم ..

منتظرم هستی ؟!


. . .

یک دل ، یک بانو ، یک صدا ، ... 

ک ِ آرزویش تو باشی ..

زار

حال ِ زار دارند ، 

چشم های من 

لب های من  

مترو

این ک ِ توی ایستگاه مترو 

ساعت 9 شب تک و تنها باشی و هیچ کی هم نباشه .. 

آرامش بهم میده .. 

۱۱/۲/۹۰

بعله !!!!!! 

صدای گذر ِ ثانیه هاست ، 

ک ِ تو را در خود می پیچد 

همچو پیچک ِ سرگردان و گمشده ای  

در بیابان ِ بی آب ُ علف 

بغض نکن ، اشک بریز

اینجا ، 

میکده ی مردگان ، 

جائی ک ِ فقط تو باشی ُ دیگر هیچ  

راحت باش بانو .. 

اشک بریز .. 

کسی ناله های تو را نمی شنود  

یاد ِ تو

خط خطی کن بانو .. 

این شب ها جای او در میان خط خطی های تو پر رنگ تر شده ست .. 

خط خطی کن .. 

بغض

این بغضای شبونه هیچ وقت از تو دور نمیشن بانو .. 

بانو

از آن روزهـــــا ، ک ِ یک بانوی بی قرارش را کم دارد .. 

نگفتن هایم

این روز ها نگفتن دارد .. 

نگفتن های زیاد از درد های نهفته .. 

دنیای بی تو

دنیائی ک ِ تو نباشی و بی قراری باشه .. همون بهتر ک ِ نباشه .. 

تو و تمام چشم های عاشق ِ دنیا

یک بانو ُ چشم های عاشقی ک ِ دل به راهت داده ند . 

بخواب جوونم ..

تو خواب باشی ُ من هی بوست کنم .. 

بانوی بی قرار

حالا
همین حالا را میگویم ..
همین حالا ک ِ نه تو هستی نه آغوش ِ گرم و نوازش ِ بی ریایت
حرفی برای گفتن نداشتم ..
تنها سطر سوم را آرزوست ! 

گذرای زمان

من ک ِ خوبم .. 

حال ِ این روزها را ، 

نمی دانم !