بعضیا رو باید بوسید گذاشت کنار ..
تنها یک بانوی این روز ها خسته و دیگر هیچ !
فرقت با بقیه میدونی چیه ؟
این ِ ک ِ وقتی گفتم نمیخوامت ،
همه ی دنیا تلاششو کرد ک ِ تو بمونی ..
ازون وقتا ک ِ خسته ای
دلت نوازش میخواد ، ارامش میخواد
ولی وقتی وارد خونه میشی .. سرد ِ
ساکت ِ
نه دلی .. نه نوازشی ..
میخزی تو لاک ِ تنهائیت ..
از همون وقتا !!
هی من قهوه بخورم ُ تو هی بوسم کنی ..
یادته بانو
میگفتی زیر ِ بارون باید بدون چتر بری ؟
نفس بکشی .. عاشق شی .. دستشو بگیری .. شیطونی کنی
بدوئی .. نگاش کنی .. چشم تو چشم .. دستاشو بکشی تا اسمون
و به اسمون بگی نگـــــــــــا .. ببین چقدر دوسش دارم ..
حالا دیگه کم کم باید یاد بگیری چطوری چتر بگیری زیر ِ بارون ..
یا اصن با بارون قهر کنی ..
این پا اون پا میکنی یکی ُ ببینی
بعد نمیبینی
بعد به روی خودت نمیاری ک ِ چقدر ناراحتی
بعدم هیچی دیگ ِ
به روی خودت نیار بانو
ولی بد ضایع شدی .. !
۹ میتونه امسال خوش یمن باشه ..
با نُه بارون شروع شد ، مسافرت ، سبزی ، خنده ، آرامش ، هرچی
خوب بود .. خوب باشه !
تموم ِ این آدم هائی ک ِ با چتر زیر ِ بارون میرن ُ دیدی ؟
اینا هیچ وقت طعم ِ عشق ُ نمی چشن ..
مثه تموم ِ وقتائی ک ِ جدی باهام حرف میزدی و حواسم به دستات بود ..
کاشکی نقاش بودم ، اونوقت جوری تمام ِ تخیلاتمو روی بوم پیاده میکردم ک ِ " تو " هیچ جائی تو دنیام نداشته باشی ، نه فقط " تو " بلکه هیچ توی دیگه ای هم .. !
اینجا بانوئی ،
روزی هزاران بار میمیرد
از دوری ِ آغوشت
مرد باش ُ نگاه ِ عاشقانه ت را
نثارم کن ،
ک ِ بی قرار ِ چشم های مملوء از عشقت
زندانی ِ چاردیواری ِ کوچکی شده ست ک ِ
تاب ِ اشک های دخترک را ندارند
بغض نکن بانو
ابرهای کوچک هم بر زمین پهناور غرش میکنند ..
او ک ِ دیگر یک " مرد " است ..
و باز هم از آن نفس های آه دار ..
دلم بهانه می خواهد ..
بهانه برای چکیدن ..
چکیدن برای آغوشت ..
برای دست هایت ..
برای نگاهت ..
از آن روز هاست ک ِ
هوا ، هوای توست ..
ابر هست ، من هستم ..
ولی نه چتری هست و نه توئی برای قدم زدن
زیر ِ این ابر های گریان ..