چشم هایم از همان بغض های تو در تو و پیچ در پبچ دارد ! به انتظار باران نشسته م .. تا چشمان ِ سبــــز ِ تو ٬ مرا به آغوش ِ باران رها کند .. تلخی ِ این باران ها .. به یادم می آورد ٬ سالـها گـذشتـه ست و مـن .. قـدم بلنـد تـر شـده سـت !!